«lös» در زبان سوئدی

«lös» در زبان سوئدی
«lös» در زبان سوئدی
یکی از پسوندهای پرکاربرد و جالب در زبان سوئدی، «-lös» است. این واژه یک افترلد (Efterled) محسوب میشود؛ یعنی پسوندی که در انتهای کلمات آمده و معنی ویژهای به واژه میبخشد.
معنی و کاربرد «-lös»
پسوند «-lös» حالتی را نشان میدهد که چیزی را نداشتن، بدون چیزی بودن و فاقد چیزی بودن را بیان میکند. این پسوند دقیقا معادل “بدون” یا “فاقد” در فارسی است و بسیاری از صفتهای منفی سوئدی با همین پسوند ساخته میشوند.
در زبان انگلیسی نیز معادل suffix «-less» را داریم؛ مثل: homeless (بیخانمان)، hopeless (بیامید) و غیره.
ساختار کلمه با -lös
کلمه جدید معمولاً یک صفت است و معنی آن “بدون X” است، یعنی فاقد چیزی که بخش اول کلمه معرفیاش میکند.
فرمول کلی:
text[اسم/مفهوم + lös] = بدونِ [اسم/مفهوم]
چند مثال پرکاربرد و مهم با ترجمه فارسی
مثالهای پایه:
- hem + lös → hemlösبیخانمان (homeless→ بیخانه)
- jobb + lös → jobblösبیکار (jobless→ بیکار)
- hopp + lös → hopplösبیامید، بدون امید (hopeless)
- hjälp + lös → hjälplösدرمانده، بیچاره (helpless)
مثالهای روزمره و متنوع
| واژه سوئدی | معنی فارسی | مثال در جمله سوئدی |
|---|---|---|
| meningslös | بیمعنی، بیهدف | Det känns meningslöst. <br> (این بیمعنی به نظر میرسد.) |
| känslolös | بیاحساس، سنگدل | Han är helt känslolös. <br> (او کاملاً بیاحساس است.) |
| tandlös | بیدندان | Den gamla katten är tandlös. <br> (گربه پیر دندان ندارد.) |
| gränslös | بیحد و مرز | Hon har gränslös energi. <br> (انرژی او بیحد و مرز است.) |
| risklös | بدون ریسک، بیخطر | Investeringen är inte risklös. <br> (این سرمایهگذاری بدون ریسک نیست.) |
| värdelös | بیارزش | Det är en värdelös pryl. <br> (یک چیز بیارزش است.) |
| trådlös | بیسیم (wireless) | Jag har trådlöst internet. <br> (اینترنت من بیسیم است.) |
| sömnlös | بیخواب | Jag var sömnlös hela natten. <br> (تمام شب بیخواب بودم.) |
ترکیب با افعال یا صفات
معمولاً -lös با اسمها ترکیب میشود تا صفت بسازد. اما گاهی با عبارتهای دیگر هم به کار میرود:
- ansvar + lös → ansvarslösبی مسئولیت
- grupp + lös → grupplösبدون گروه، بی گروه
توجه به تفاوتهای معنایی
گاهی ممکن است ترکیب یک کلمه با -lös معنای منفی، تحقیرآمیز یا حتی شاعرانه داشته باشد، پس همیشه با توجه به متن و موقعیت معنای درست را انتخاب کنید.
- skuld + lös → skuldlösبیگناه، بی تقصیر
- mak + lös → maktlösناتوان، بیقدرت
مثالهای بیشتر برای تمرین
در جدول زیر نمونههای بیشتری از کلماتی که پسوند -lös دارند و معانی آنها آورده شده است:
| واژه سوئدی | معنی فارسی |
|---|---|
| arbetlös | بیکار |
| fantasilös | بیتخیل |
| fredlös | بیقانون، مطرود |
| fruktlös | بیثمر، بینتیجه |
| tidslös | بیزمان |
| ansiktslös | بیچهره |
| namnlös | بینام |
| penningslös | بیپول |
| viljelös | بیاراده |
چند نکتهی دستوری و زبانی
- جنسیت: این واژهها همیشه مثل صفات رفتار میکنند و مطابق جنس و تعداد اسم تغییر میکنند (hemlös (en), hemlöst (ett), hemlösa (plural)).
- تلفظ: اغلب روی بخش اول کلمه (ریشه) تاکید تلفظی میآید.
- کاربرد در جملات: در گفتار و نوشتار رسمی و غیر رسمی بسیار پرمصرفاند و مکرر استفاده میشوند.
نتیجهگیری
افترلد «-lös» یکی از پراستفادهترین پسوندها در زبان سوئدی است که به راحتی میتوان با آن صفات جدید ساخت. این پسوند کمک میکند تنها با اضافه کردن آن به ریشهی کلمات، دایره واژگان خود را افزایش دهید و توصیف دقیقتری از شرایط، احساسات، اشیا و موقعیتها ارائه دهید.