därför att، för att، eftersom

تفاوت بین därför att، för att، eftersom و därför در زبان سوئدی
در زبان سوئدی، چهار واژهی därför att، för att، eftersom و därför از رایجترین ابزارهای بیان دلیل و هدف هستند، اما نقش نحوی و سطح رسمی آنها متفاوت است. در این مقاله بهطور کامل این تفاوتها را بررسی میکنیم و با مثالهای زیاد از محاوره تا نوشتار رسمی توضیح میدهیم.
۱. för att → برای اینکه / تا اینکه (بیان هدف)
واژهی “för att” ترکیبی است که برای بیان هدف، نیت، یا غایت (Purpose) از انجام یک عمل استفاده میشود. این ساختار مشخص میکند که فاعل عمل اصلی را با چه قصدی انجام داده است.
کاربرد و ساختار دستوری:
“för att” همیشه یک جملهوارهی پیرو (Subordinate clause) را معرفی میکند که معمولاً با یک فعل در حالت مصدر (Infinitiv) ادامه مییابد. این فعل مصدر معمولاً با “att” همراه است (یعنی ساختار: att + verb).
✅ الگو: [فاعل + فعل اصلی] + för att + [فعل دوم در حالت مصدر (att + infinitiv)]
مثالهای کاربردی:
- Jag pluggar mycket för att få ett bättre jobb.
- ترجمه: من زیاد درس میخوانم تا اینکه کار بهتری بگیرم. (هدف از درس خواندن)
- Hon sparar pengar för att köpa en ny lägenhet.
- ترجمه: او پول پسانداز میکند برای اینکه یک آپارتمان جدید بخرد. (نیت مالی)
- Vi måste skynda oss för att hinna med bussen.
- ترجمه: ما باید عجله کنیم تا به اتوبوس برسیم. (هدف رسیدن به موقع)
نکته مهم در مورد :
برخلاف موارد دلیلی (eftersom, därför att)، که جملهی اصلی علت جمله فرعی است، در اینجا جملهی فرعی (بعد از för att) هدف جملهی اصلی را توضیح میدهد. اگر جملهی اصلی دارای فعل معلوم (finite verb) باشد، جملهی بعد از för att با مصدر دنبال میشود.
۲. därför att → چون / بهدلیل اینکه (بیان دلیل با لحن رسمی)
“Därför att” یک ترکیب قیدی-ربطی است که برای بیان دلیل واقعی، منطقی و اساسی یک اتفاق یا عمل استفاده میشود. از نظر معنایی بسیار شبیه به “eftersom” است، اما تفاوت کلیدی آن در سطح رسمیت است.
کاربرد و ساختار دستوری:
این عبارت یک جملهوارهی پیرو را آغاز میکند که ساختار آن مشابه جملات پیرو است (فعل در موقعیت سوم یا آخر جمله).
✅ الگو: [جمله اصلی] + därför att + [فاعل + فعل کمکی/اصلی + بقیه جمله]
مثالهای کاربردی:
- Jag stannade hemma igår därför att jag kände mig dålig.
- ترجمه: من دیروز در خانه ماندم زیرا احساس ناخوشی داشتم. (دلیل قطعی)
- De valde att inte åka på semester därför att det var för dyrt.
- ترجمه: آنها تصمیم گرفتند به تعطیلات نروند بهدلیل اینکه خیلی گران بود. (دلیل اقتصادی)
- Hon missade mötet därför att hennes tåg var försenat.
- ترجمه: او جلسه را از دست داد چون قطارش تأخیر داشت.
سطح رسمی بودن:
“Därför att” بیشتر در متون نوشتاری، مقالات آکادمیک، گزارشهای رسمی، و سخنرانیهای ساختارمند دیده میشود. استفادهی مکرر از آن در مکالمهی روزمره ممکن است کمی سنگین و غیرطبیعی به نظر برسد؛ در آن حالت، “eftersom” ترجیح داده میشود.
۳. eftersom → چون / از آنجا که / زیرا (بیان دلیل در گفتار روزمره)
“Eftersom” نیز مانند “därför att” برای بیان دلیل اصلی استفاده میشود، اما لحنی بسیار طبیعیتر، رایجتر و روزمرهتر دارد. این واژه در مکالمات روزانه پرکاربردترین ابزار برای بیان علت است.
کاربرد و ساختار دستوری:
“Eftersom” یک حرف ربط وابسته ساز (Subordinating conjunction) است و جمله پیرویی که میسازد میتواند در ابتدای جمله یا بعد از جملهی اصلی بیاید.
قانون جابهجایی (Inversion):
هنگامی که جملهی پیرو (شامل eftersom) در ابتدای جمله میآید، جملهی اصلی باید از قانون وارونگی (Inversion) پیروی کند؛ یعنی فعل اصلی بلافاصله پس از کامای جداکننده میآید و فاعل بعد از آن قرار میگیرد.
✅ الگو (بعد از جمله اصلی): [جمله اصلی] + eftersom + [جملهی پیرو]
✅ الگو (قبل از جمله اصلی – با وارونگی): Eftersom + [جملهی پیرو], + [فعل اصلی] + [فاعل]
مثالهای کاربردی:
- Jag är ledsen eftersom jag inte kan komma. (رایج در گفتار)
- ترجمه: متأسفم چون نمیتوانم بیایم.
- Eftersom det regnar, stannar vi inne. (ساختار با وارونگی)
- ترجمه: چون باران میبارد، ما داخل میمانیم.
- Han var glad eftersom han fick beröm.
- ترجمه: او خوشحال بود زیرا مورد تحسین قرار گرفت.
تفاوت ظریف با :
“Eftersom” اغلب برای دلیلی به کار میرود که گوینده یا نویسنده آن را واضح و بدیهی فرض میکند، یا بخشی از دانش مشترک است. “Därför att” گاهی اوقات بار توضیحی و تحلیلی قویتری دارد.
۴. därför → بنابراین / پس / به همین دلیل (بیان نتیجه)
برخلاف سه مورد قبلی، “därför” دلیل را بیان نمیکند، بلکه نتیجه و پیامد منطقی یک وضعیت یا عمل قبلی را مشخص میکند.
کاربرد و ساختار دستوری:
“Därför” یک قید (Adverb) است و دو جملهی مستقل را به هم وصل میکند. این قید معمولاً در ابتدای جملهی دوم قرار میگیرد و در این حالت، جملهی دوم از قانون وارونگی (Inversion) پیروی میکند (فعل قبل از فاعل میآید).
✅ الگو: [جملهی علت/پیشفرض]. Därför + [فعل اصلی] + [فاعل] + [بقیه جمله]
مثالهای کاربردی:
- Jag var trött. Därför gick jag och la mig tidigt.
- ترجمه: من خسته بودم. بنابراین زود به رختخواب رفتم. (خستگی ← نتیجه: خوابیدن)
- Boken var utsåld. Därför kunde jag inte köpa den.
- ترجمه: کتاب نایاب شده بود. به همین دلیل نتوانستم آن را بخرم.
- Det är helg imorgon. Därför är butikerna stängda idag. (این مثال کمی استثناییتر است و بیشتر برای نشان دادن ارتباط نتیجهمحور استفاده میشود.)
تفاوت با :
این بزرگترین اشتباه برای زبانآموزان است:
- därför (قید): نتیجه را نشان میدهد و دو جمله را مجزا میکند.
- därför att (حرف ربط): دلیل جمله اصلی را درون همان جمله بیان میکند.
💬 مثال جامع برای تفکیک کامل کاربردها
فرض کنید قصد داریم در مورد آمادگی برای یک مسابقه صحبت کنیم:
- بیان هدف (för att):
- Jag tränar varje dag för att vinna loppet.
- (هدف از تمرین: بردن مسابقه است.)
- بیان دلیل (eftersom – روزمره):
- Jag är på gott humör eftersom det är soligt ute.
- (حال خوبم بهدلیل آشکار بودن آفتاب است.)
- بیان دلیل (därför att – رسمیتر):
- Han misslyckades med projektet därför att resurserna var otillräckliga.
- (دلیل شکست پروژه، کمبود منابع بود.)
- بیان نتیجه (därför):
- Jag är väldigt trött. Därför avbokade jag mötet.
- (خستگی علت است؛ نتیجه: لغو جلسه.)
💡 نکات کاربردی در انتخاب درست:
- انتخاب ساختار هدف (Purpose): اگر جملهی دوم پاسخگوی سوال “به چه منظوری؟” (Varför?) است و با فعل مصدر ادامه مییابد، قطعاً از för att استفاده کنید.
- انتخاب ساختار علت (Cause): اگر میخواهید دلیل وقوع عمل در جملهی اصلی را بگویید:
- آیا جمله شما بخشی از یک متن رسمی یا تحلیلی است؟ $\rightarrow$ därför att.
- آیا جمله شما مکالمهای، روان و طبیعی است؟ $\rightarrow$ eftersom.
- انتخاب ساختار نتیجه (Consequence): اگر میخواهید از یک وضعیت کاملاً مشخص، یک پیامد را نتیجه بگیرید و این دو بخش را با یک نقطه یا سمیکالن جدا کنید، از قید مستقل därför در ابتدای جمله دوم استفاده کنید و قانون وارونگی را اعمال نمایید.
در نهایت، زبان سوئدی به تفکیک دقیق بین هدف، علت، و نتیجه حساس است و تسلط بر این چهار ساختار، ابزاری حیاتی برای سان جملاتی با دقت دستوری بالا خواهد بود.د.