کاربردهای واژه då در زبان سوئدی

A clean, modern, minimalist illustration suitable for a language‑learning website. The image shows a Swedish classroom scene: a whiteboard with the word "då"

کاربردهای کامل واژهٔ “då” در زبان سوئدی

واژهٔ یکی از پرکاربردترین و چندمعناترین واژه‌ها در زبان سوئدی است. بسیاری از زبان‌آموزان در ابتدا آن را فقط به معنای «آن‌وقت/پس» می‌شناسند؛ اما در واقع در جمله‌های خبری، شرطی، زمانی، نتیجه‌ای، پرسشی و حتی احساسی به کار می‌رود. در این مقاله تمام کاربردهای اصلی و فرعی آن را با توضیح‌های روشن و مثال‌های فراوان بررسی می‌کنیم.


بخش ۱: då به معنای «آن‌وقت / در آن زمان» (زمان گذشته)

در این کاربرد، یک زمان خاص در گذشته را اشاره می‌کند.

معادل فارسی: «آن موقع»، «در آن زمان».

مثال‌ها:

• Jag bodde i Iran då.

آن موقع در ایران زندگی می‌کردم.

• Vi träffades för fem år sedan. Då arbetade jag fortfarande i Stockholm.

ما پنج سال پیش هم‌دیگر را دیدیم؛ آن زمان هنوز در استکهلم کار می‌کردم.

• Då var jag bara ett barn.

آن موقع فقط یک بچه بودم.

نکته: då ≠ när

• När = وقتی که (رویداد)

• Då = آن زمان (اشاره به زمان مشخص)


بخش ۲: då به معنی «پس / بنابراین» (کاربرد نتیجه‌ای)

در این مورد، نقش «so / therefore» در انگلیسی را دارد.

معادل فارسی: «پس»، «در نتیجه».

مثال‌ها:

• Om du inte vill följa med, då stannar jag också hemma.

اگر تو نمی‌خواهی بیایی، پس من هم خانه می‌مانم.

• Är du sjuk? Då borde du vila.

بیماری؟ پس باید استراحت کنی.

• Jag är klar nu. Då kan vi gå.

من الان آماده‌ام. پس می‌توانیم برویم.


بخش ۳: då در جملات شرطی (اگر… پس)

در ساختار شرطی، معمولاً om … då … می‌آید، اما گاهی حذف می‌شود؛

با این حال وجودش جمله را رسمی‌تر و واضح‌تر می‌کند.

مثال‌ها:

• Om det regnar, då stannar vi hemma.

اگر باران ببارد، آن‌وقت در خانه می‌مانیم.

• Om du pluggar hårt, då klarar du provet.

اگر سخت درس بخوانی، آن‌وقت امتحان را پاس می‌کنی.


بخش ۴: då برای تغییر موضوع یا ادامهٔ منطقی گفتگو

در محاوره، مثل «خب»، «پس خوب»، «اها» استفاده می‌شود.

مثال‌ها:

• A: Jag måste gå nu.

من باید بروم.

B: Okej då, vi ses imorgon.

خب باشه، فردا می‌بینمت.

• A: Jag vann lotteriet!

من بُردم!

B: Jaha då! Grattis!

اوه خب! مبارکه!


بخش ۵: då در سوالات برای بیان تعجب، تأکید یا کمی ناراحتی

در فارسی: «پس چی؟»، «خب چرا؟»، «چطور مگه؟»

مثال‌ها:

• Vad gör du här då?

خب اینجا چیکار می‌کنی؟ / تو اینجا چیکار می‌کنی پس؟

• Hur mår du då?

خب تو چطوری؟ (مؤدبانه/دوستانه)

• Varför ringde du inte då?

خب چرا پس زنگ نزدی؟


بخش ۶: då برای تأکید نرم یا دوستانه در محاوره

نوعی «کلمهٔ پرکننده» (filler word).

مثال‌ها:

• Jag tar en kaffe då.

خب من یه قهوه می‌گیرم دیگه.

• Vi ses imorgon då.

خب فردا می‌بینمت دیگه.

• Ring mig senare då.

بعداً زنگ بزن دیگه.


بخش ۷: då برای ربط وقایع پشت سر هم (When that happened → Then …)

در روایت و قصه‌گویی خیلی رایج است.

مثال‌ها:

• Jag öppnade dörren och då såg jag en katt.

در را باز کردم و آن‌وقت یک گربه دیدم.

• Han ramlade och då började alla skratta.

او افتاد و آن‌وقت همه خندیدند.

• Bilen stannade och då förstod jag att något var fel.

ماشین ایستاد و آن‌وقت فهمیدم مشکلی وجود دارد.


بخش ۸: då برای تقویت لحن دستوری یا توصیه‌ای (do it then!)

در فارسی: «خب انجامش بده دیگه!»

مثال‌ها:

• Kom då!

خب بیا دیگه!

• Säg det då!

خب بگو دیگه!

• Ta det lugnt då.

خب آروم باش دیگه.


بخش ۹: ترکیب‌های رایج با då

۱) då och då = گاهی / هر از گاهی

• Jag tränar då och då.

هر از گاهی ورزش می‌کنم.

  1. sedan då = از آن موقع

• Vi har varit vänner sedan då.

از آن زمان دوست بوده‌ایم.

  1. just då = همان لحظه / دقیقاً آن موقع

• Precis just då ringde telefonen.

دقیقاً همان لحظه تلفن زنگ خورد.

  1. fram till då = تا آن زمان

• Jag bodde i Malmö fram till då.

تا آن موقع در مالمو زندگی می‌کردم.


بخش ۱۰: اشتباهات رایج زبان‌آموزان دربارهٔ då

• اشتباه شماره ۱: استفاده از به جای när

  • när = وقتی که
  • då = آن زمان

مثال:

درست: När jag kom hem, sov alla.

اشتباه: Då jag kom hem… (در محاوره مدرن کمتر استفاده می‌شود)

• اشتباه شماره ۲: حذف نکردن یا اشتباه استفاده کردن در جمله‌های شرطی

  • درست: Om du kommer, då blir jag glad.
  • قابل قبول اما محاوره‌ای: Om du kommer blir jag glad.

• اشتباه شماره ۳: فکر کردن اینکه då فقط یک معنی دارد

در واقع حداقل ۷–۸ کاربرد اصلی دارد.


بخش ۱۱: خلاصهٔ کامل و کوتاه

واژهٔ می‌تواند نقش‌های زیر را داشته باشد:

• اشاره به زمان گذشته (آن موقع)

• بیان نتیجه (پس / بنابراین)

• بخش دوم جملهٔ شرطی

• تغییر موضوع در مکالمه

• ایجاد لحن پرسشی/تعجبی

• پرکنندهٔ محاوره‌ای

• ربط‌دهندهٔ دو اتفاق پشت سر هم

• تقویت لحن دستوری (خب انجامش بده)

آیا این نوشته برایتان مفید بود؟

امیر وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *